نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : پنج شنبه 8 آبان 1398
زمان : 10:16
قسمتی از خطبه ی حضرت زهرا (درود خدا بر او باد) در مسجد النبی (ص)


خداوند نماز را برای زدودن دل شما از تکبر ،

زکات را برای پاکی نفس و زیاد شدن روزی ،

روزه را برای تثبیت و تقویت اخلاص ،

حج را برای استواری و تحکیم دین ،

عدالت را برای نظم و نزدیک شدن دلها ،

امامت برای حفظ جامعه از تفرقه ،

صبر را وسیله ای برای دست یافتن به اجر و پاداش ،

امر به معروف را برای حفظ مصالح عمومی جامعه ،

نیکی به پدر و مادر را سپری برای محفوظ ماندن از خشم خدا ،

قصاص را برای حفظ حرمت خونها ،

رعایت دقیق پیمانه ها و وزنه ها در معامله را برای جلوگیری از کم فروشی ،

نهی از شراب خواری را برای دور بودن از پلیدی ،

پرهیز از تهمت زدن به زنان پاک را برای جلوگیری از لعن و دوری از رحمت خدا ،

دزدی نکردن را برای عفت و پاکدامنی ، واجب و مقرر فرمود .

پس تقوای الهی را پیشه کنید ، در حد کمال تقوا .

و از خداوند در آنچه شما را توصیه نموده است ، اطاعت کنید .

همانا از بندگان خدا ، تنها دانشمندان از خداوند می هراسند .

الاحتجاج لطبرسی ، جلد یک ، صفحه ی ۲۵۸


نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : دو شنبه 29 دی 1393
زمان : 9:59
چهارچوب‌هاي اساسي انتخاب همسر
| ادامه مطلب...

  1. تناسب خانوادگي: به طور كلي، انسان‌ها در بستر خانوادگي شكل مي‌گيرند. چهارچوب خانواده و آنچه كه به‌عنوان شكل‌گيري شخصيت در خانواده وجود دارد، از خانواده‌اي به خانواده ديگر فرق مي‌كند؛ يعني هر خانواده بسته به زمينه فرهنگي و تربيتي‌اي كه دارد در فرد تأثير متفاوتي مي‌گذارد؛ چرا كه نقش تربيت در شكل‌گيري شخصيت مهم است

  2. تناسب فرهنگي: ما تناسب فرهنگي داريم، آنها از نظر فرهنگ با ما متفاوت‌اند؛ راستي فرهنگ يعني چه؟ فرهنگ يعني بايدها و نبايدهايي كه تعيين تكليف مي‌كند. آن، به ما مي‌گويد چه چيزي درست است و چه چيزي غلط؟‌ چه كاري بايد انجام شود و چه كاري نبايد صورت گيرد؟ از آنجا كه فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بايدها و نبايدهاي آنها نيز فرق مي‌كند. به‌عنوان مثال، بايدها و نبايدها در فرهنگ آذري‌ها بسيار متفاوت‌تر از بايدها و نبايدهاي فرهنگ شمالي‌هاست؛ حتي گاهي نبايد يكي، بايد ديگري است...............


نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : دو شنبه 1 دی 1393
زمان : 13:57
مهریه کی داده کی گرفته
| ادامه مطلب...

مهریه را كی داده كی گرفته؟

مبانی حقوقی مهریه (1)

مهریه از زمره منابع مالی حقوق زنان در حقوق ایران است كه عموماً، به هنگام خواستگاری و نامزدی از سوی بزرگان و خانواده‌ها یا زوجین تعیین می‌گردد.

 مهر (با كسره) به معنای محبت، دوستی، خورشید و آفتاب بوده و مهر (با فتحه) به مفهوم كابین، قباله، صداق، صداقیه، قرض و مهریه می‌باشد.

 

در زبان و ادبیات فارسی در مورد ازدواج و مهریه، داستان‌ها و ضرب‌المثل‌های فراوانی از وقایع شادی و غم‌انگیز وجود دارد كه ادبیات دیگر ملل فاقد آنند. برخلاف گذشته، به لحاظ برخاستن صفا و سادگی از میان خانواده‌ها و ظهور تظاهر، منیت و تشریفات چشم و هم‌چشمی در بین پسران و دختران، تعیین و درج مهریه‌های كلان در عقدنامه‌ها و عدم امكان پرداخت آنها از سوی مردان و هدایت آنان به سوی زندان و به هم ریختن كانون گرم خانواده‌ها و توسعه ی روزافزون «بحران مهریه»، امری شایع و كاملاً متعارف شده و جدای از تهران و شهرهای بزرگ كشور ، به شهرستان‌ها نیز سرایت كرده است.

 

 اكنون مسئله مهر یا همان «عبارت معروف كی داده، كی گرفته...؟!»، به عنوان ركن اصلی ازدواج، چنان عرصه را بر زندگی‌ها تنگ گرفته كه «عاقلان از دست دادند اختیار خویش» و به قولی، ازدواج، آب زندگی است كه خورده، پشیمان و نخورده هم پشیمان! در حال حاضر، مطالبه ی مهریه، نخستین دعوی حقوقی بین زن و مرد بوده كه در صورت عدم پرداخت آن از سوی زوج، زندان پذیرای وی به عنوان محكوم علیه می‌باشد.

 


نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
زمان : 19:17
. نحوه و شكل نمازخواندن در زمان پیامبر
| ادامه مطلب...

نماز خواندن در زمان پیامبر



:: برچسب‌ها: نماز- پیامبر -شیعه ,
نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
زمان : 18:30
خاستگاه قیام امام حسین


خاستگاه اجتماعی قیام امام حسین (ع)

خبرگزاری شبستان: همانگونه که انسان از نظر جسمی و روحی از حالت سلامتی و بیماری برخوردار است، جوامع بشری نیز از این دو حالت مبرا نیستند. جامعه سالم جامعه‏ای است که روح آزادی، آزادیخواهی، نوع دوستی، ظلم ستیزی، کمک به مظلومان و ستمدیدگان و باورهای دینی بر آن حاکم باشد و خرافات و اعتقادات باطل و تخدیری جایگزین اعتقاداتی نشده باشد که انسان را از یوغ بندگی و بردگی هواهای نفسانی و قدرت‏های خارجی می‏رهاند!

جامعه سالم جامعه‏ای است که اگر آثار ظلم و فساد در دستگاه رهبری و حکومت مشاهده شود همه اعضای آن جامعه برای اصلاح آن بسیج شوند. در مقابل جامعه بیمار، جامعه‏ای است که روح تسلیم، ظلم پذیری و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت همنوعان بر آن حاکم است و در برابر اعمال خلاف و ظلم و فساد حاکمان و رهبران خود هیچ واکنشی نشان نمي دهد.

جامعه بیمار جامعه‏ای است که مذهب و اعتقادات مذهبی در خدمت منافع حاکمان به کار گرفته شود. جامعه بیمار جامعه‏ای است که بر اساس اعتقادات تحریف شده و ناصحیح مذهبی مردم را به ظلم پذیری، سکوت و تسلیم دعوت کند.

بیماری‏های جوامع از شدت و ضعف برخوردار است. گاهی بیماری جامعه در حدّی است که با هشدار مصلحان، مردم از خواب غفلت بیدار می‏شوند و به حرکت در می‏آیند. زمانی حال جامعه آن چنان رو به وخامت می‏نهد که نیازمند تزریق خون برای به حرکت درآمدن است.

در این شرایط باید گروهی با فداکار و از جان گذشته خون خود را به جامعه اهدا کنند، تا جامعه بهبودی خود را باز یابد. ولی گاهی حال جامعه به حدّی از وخامت می‏رسد، که دچار ایست قلبی می‏شود و تزریق خون نیز سودی به حال آن نخواهد داشت. برای نجات جامعه در چنین شرایطی باید شوک ناگهانی بر پیکر آن وارد گردد.

وضع اجتماع مسلمانان در زمان یزید به همین صورت بود. معاویه طی دوران حکومت خود مسلمانان را آنچنان زبون و ذلیل کرده بود که در برابر اعمال خلاف او و عمالش صدای انتقاد و اعتراضی شنیده نمی‏شد. مسلمانانی که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) بر اثر تعالیم و تربیت آن حضرت آن چنان در برابر اعمال خلاف خلفا حساسیت داشتند، که در برابر کوچک‏ترین عمل خلافی صدا را به اعتراض بلند می‏کردند ـ در زمان معاویه به گونه‏ای تسلیم، مطیع و سازشکار شدند، که پس از مرگ معاویه، یزید ـ آن عنصر فاسد و فاجر ـ به راحتی بر اوضاع کشور اسلامی مسلط شد و صدای اعتراضی از مسلمانان شنیده نشد.

مسلمانان به گونه‏ای بودند که وقتی: "عمر گفت که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو می‏ایستیم. اگر تو بخواهی خلاف بکنی، ما با این شمشیر مقابلت می‏ایستیم."

جامعه در زمان یزید آنچنان سازشکار، تسلیم، ذلیل و زبون شده بود، که جز تعداد معدودی یاران امام حسین (ع) همه آن حضرت را به سکوت و سازش فرا می‏خواندند. وضع جامعه در زمان امام حسین(ع) به گونه‏ای بود که نه تنها هشدار و نصیحت در آن موثر نبود، بلکه شهادت شخصیتی مانند امام حسین (ع) به تنهایی نیز قادر نبود، مردم را از خواب غفلت بیدار کند، همچنان که شهادت برادر بزرگوارش امام مجتبی (ع) آنگونه که باید نتوانست جامعه را به حرکت درآورد. ادامه چنین وضعی قطعاً نابودی اسلام را به دنبال داشت.

***
ابتکار امام حسین (ع) برای اصلاح جامعه:

در چنین اوضاع و شرایطی امام حسین (ع) با برخورداری از دانش خاص الهی برای اصلاح جامعه، برنامه بسیار دقیق و منظمی طرح ریزی کرد، که نه تنها توانست جامعه آن روز را از خطر مرگ حتمی معنوی و فرهنگی نجات بخشد، بلکه برای همیشه به جوامع بشری قدرت و نیرویی بخشید تا بتوانند در مقابل ظلم و ستم و اعمال خلاف از خود حساسیت نشان دهند.

آن حضرت به گونه‏ای برنامه ریزی کرد که یاد و خاطره او همواره در میان انسان‏ها زنده و جاوید باشد، و همین امر مانع بی تفاوتی، ظلم‏پذیری و تحریف دین در میان مسلمانان می‏شود، و به همین دلیل است که قیام امام حسین (ع) تضمین کننده بقای اسلام و بیداری مسلمانان است.

امام حسین (ع) برای تحقق بخشیدن به این هدف، نهضت و قیام خود را در دو مرحله برنامه‏ریزی کرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیام رسانی، بیدارگری، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداکار و از جان گذشته‏ای بود که با تمام هستی خود در برابر ظلم و بیداد و انحراف ایستادگی کردند و در این راه به شهادت رسیدند.

ولی مسئولیت بخش دوم نهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا که یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود که در روز عاشورا هیچ مردی را زنده نگذارند. پس از شهادت امام حسین (ع) هنگامی که یورش وحشیانه سپاه عمر سعد برای غارت خیمه‏ها آغاز شد، شمر به خیمه امام سجاد (ع) وارد شد و با کشیدن شمشیر قصد جان امام را كرد. ولی عمر سعد دستانش را گرفت و گفت: "آیا از کشتن این جوان بیمار شرم نداری؟"

شمر گفت: "دستور از امیر عبیدالله بن زیاد رسیده که همه فرزندان حسین را بکشم." سرانجام عمر سعد با تلاش و کوشش بسیار توانست شمر را از انجام این جنایت منصرف سازد. امام حسین(ع) مسئولیت بخش دوم قیام را به زنان و کودکان خود واگذار کرد و رهبری آن را به خواهرش زینب سپرد.

محمد حنفیه شب حرکت امام حسین (ع) از مکه به سوی عراق خدمت آن حضرت رسید، و از او درخواست نمود که به کوفه حرکت نکند. امام (ع) وعده داد که درباره پیشنهاد او بیندیشد. ولی ناگهان هنگام صبح به محمد حنفیه خبر رسید که امام (ع) به سوی عراق حرکت کرده است. و با شنیدن این خبر به سرعت خود را به امام (ع) رساند، افسار شترش را گرفت و گفت: "ای برادر! مگر به من قول ندادی که درباره پیشنهادم بیندیشی؟"

امام(ع) فرمود: "دیشب پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول الله را در خواب دیدم که به من فرمود: ای حسین! بیرون رو!، زیرا خداوند خواسته است ترا کشته ببیند!"

محمد حنفیه گفت: "تو که با این حالت می‏روی، چرا زنان را همراه خود می‏بری؟" امام حسین(ع) فرمود: "پیامبر اکرم (ص) به من فرمود: خداوند خواسته است که اینها را اسیر بنگرد!"

***
آماده كردن حضرت زینب (س) برای انجام این مسئولیت:

حضرت زینب (س) از نظر روحی و قدرت تحمل در حدّ عالی و درجات بالا قرار داشت. او از جمله شخصیت‏های نمونه و منحصر به فردی است که مادر گیتی از آوردن امثال آن ناتوان است؛ ولی این مسئولیت پیام‏رسانی عاشورا به قدری خطیر و بزرگ بود، که حتی شخصیتی بسان حضرت زینب نیز برای انجام آن نیازمند آمادگی قبلی بود.

بر همین اساس به نظر می‏رسد، زینب (س) از همان دوران کودکی تحت تربیت پیشوایان معصوم (ع) به تدریج برای انجام چنین وظیفه خطیری آماده می‏شد. وی نزدیک رحلت پیامبر اکرم (ص)، خدمت جدّ بزرگوارش، عرض کرد: "ای رسول خدا (ص)! دیشب خواب دیدم، باد شدیدی وزیدن گرفت و همه دنیا را تاریک و سیاه کرد. آن باد مرا از سویی به سوی دیگر می‏انداخت، تا اینکه چشمم به درخت بزرگی افتاد از شدت وزش باد به آن درخت پناه بردم؛ ولی باد آن را ریشه کن کرد و بر زمین انداخت آن‏گاه به یکی از شاخه‏های نیرومند آن درخت پناه بردم، ولی باد آن را نیز قطع کرد. پس از آن به شاخه دیگری پناهنده شدم و آن را نیز باد درهم شکست. سرانجام به دو شاخه متصل به هم از آن درخت چنگ زدم، باد آن دو را نیز در هم شکست. در اینجا از خواب بیدار شدم."

سخنان زینب اشک از دیدگان پیامبر اکرم (ص) جاری ساخت و در این هنگام به زینب فرمود: "ای نور دیده! آن درخت جد توست که به زودی تند باد اَجَل او را از پای در می‏آورد. آن شاخه نخست که به آن چنگ زدی مادرت، زهراست! شاخه دوم پدرت علی است و آن دو شاخه به هم متصل برادرانت حسن و حسین هستند، که در سوگشان دنیا تاریک می‏شود و تو لباس سیاه بر تن می‏کنی."

حضرت زینب (س) از همان کودکی می‏آموخت که چگونه با سختی‏ها و دشواری‏ها مقابله کند، و در برابر جباران و ستمگران سر فرود نیاورد. بیش از شش سال از عمر زینب نمی‏گذشت که با فاجعه بزرگ رحلت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) روبه‏رو گردید.

پس از مدت کوتاهی اندوه از دست دادن مادر بر قلب به ظاهر کوچک او وارد گردید. از آن پس با همان سن کم، بسان مادرش، در کنار پدر قرار گرفت و شریک غم و اندوه مظلوم‏ترین انسان جهان و مونس تنهایی‏اش گردید. پس از شهادت پدر در همه صحنه‏های سخت و دشوار همراه و همگام و یاور دو برادرش، امام مجتبی (ع) و امام حسین (ع) بود. هنگامی که برنامه مسافرت امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از مکه به عراق مطرح شد، بدون هیچ گونه چون و چرا و حتی بدون اینکه با ارائه پیشنهاد و نظر بخواهد آن حضرت را منصرف کند، همراه برادر راهی سفر گردید. گویا همراهی و همگامی حضرت زینب با امام حسین (ع) و حضور او در نهضت امام (ع) از سال‏ها قبل پیش بینی شده بود. به همین مناسبت شرطِ همراهی با برادر در قرارداد ازدواج حضرت زینب قید شده بود.

***
نقش حضرت زینب (س) تا شهادت امام (ع):

از نقش حضرت زینب پیش از شهادت امام حسین (ع) مطلب زیادی در تاریخ نقل نشده است. با این حال می‏توان حدس زد، که آن حضرت در این دوران سرپرستی زنان و کودکان و پرستاری از امام سجاد(ع) را عهده‏دار بوده است. در حدیثی از امام سجاد (ع) آمده است که در شب عاشورا من در خیمه خودم نشسته بودم و عمه‏ام زینب از من پرستاری می‏کرد.

علاوه بر آن حضرت زینب (س) در همه صحنه‏های دشوار و سخت به ویژه در روز عاشورا ـ همراه و همگام برادر و مشاور و یاور آن حضرت به شمار می‏آمد؛ ولی مهم‏تر از همه اینها امام حسین (ع) روزبه‏روز خواهرش، زینب (س) را برای انجام مسئولیت خطیر و بسیار بزرگی که بر عهده داشت آماده می‏کرد و وظایف و کارهایی که باید در مراحل مختلف ماموریت انجام می‏داد به او گوشزد می‏کرد. در اینجا درباره آماده‏سازی زینب (س) توسط امام حسین (ع) و همراهی وی با برادر در حوادث گوناگون توضیح بیشتری می‏دهیم.

***
1. آماده سازی زینب (س) توسط امام حسین (ع):

زينب (س) شهادت برادرش را از زبان جدّ و پدر بزرگوارش شنیده بود. ولی شاید در آغاز سفر به عراق آنگونه که باید برای وی اطمینان و یقین کامل حاصل نشده بود که آن حادثه اسفبار به همین زودی اتفاق خواهد افتاد. علاوه بر آنکه احساسات انسان به گونه‏ای است که تا حد ممکن تلاش می‏کند پیش آمدهای تلخ و ناگوار را نپذیرد و به نحوی توجیه کند. از این رو امام حسین (ع) می‏کوشید تا به تدریج زینب کبرا را برای رویارویی با حوادث ناگوار آینده آماده سازد. بر اساس آنچه در تاریخ ذکر گردیده است، نخستین باری که زینب (س) با خبر اندوهبار شهادت برادر روبه‏رو گردید، در منزل خزیمیه بود.

امام حسین (ع) در مسیر حرکت خود از مکه به عراق یک شبانه روز در این منزل رحل اقامت افکند. هنگام صبح عقیله بنی‏هاشم، خدمت برادر رسید، عرض کرد: "ای برادر! آیا ترا از آنچه دیشب شنیدم با خبر نسازم؟" امام (ع) فرمود: "آن چیست؟" زینب گفت: "دیشب هنگامی که برای انجام کاری از خیمه خود خارج شدم، شنیدم هاتفی ندا می‏دهد: ای چشم بسیار گریه کن و کیست که در آینده بر شهیدان بگرید بر گروهی که مرگ آنان را به سوی وعده‏ای معین به پیش می‏راند!"

امام حسین(ع) فرمود: "ای خواهر! هر آنچه را که خداوند تقدیر کرده است، انجام خواهد شد." در این سخن امام حسین (ع) به طور ضمنی و تلویحی به خواهرش فهماند، که حوادث ناگواری در این سفر در انتظار آنان است.

2. گفت و گوی امام (ع) با زینب (س) در عصر تاسوعا:

روز تاسوعا عمر سعد نامه‏ای از سوی ابن‏زیاد دریافت کرد، که به او فرمان داده بود، یا حسین (ع) را به سازش و تسلیم وادار نماید، و یا او و یارانش را از دم تیغ بگذراند. در پی رسیدن این فرمان عمر سعد به سپاه خود فرمان آماده باش داد، و به سوی اردوگاه امام (ع) حرکت کردند. هنگام عصر بود که امام حسین (ع) در مقابل خیمه‏اش با تکیه به شمشیر، سر به زانو نهاده، چند لحظه‏ای به خواب رفته بود.

زینب کبرا (س) که کاملاً مراقب اوضاع بود، با شنیدن صدای هیاهوی نزدیک شدن سپاه دشمن نزد برادر شتافت و گفت: "ای برادر! آیا این صداها را نمی‏شنوی که به ما نزدیک می‏شود؟" امام حسین(ع) سر از زانو برداشت و فرمود: "ای خواهر! در همین لحظه جدم پیامبر (ص)، پدرم علی، مادرم فاطمه، و برادرم حسن را در خواب دیدم که به من فرمودند: ای حسین! تو به همین زودی به ما می‏پیوندی!"

نقل شده است زینب (س) با شنیدن این سخن سیلی به صورت زد و فریاد را به ناله بلند کرد. امام حسین (ع) به او فرمود: "آرام باش! ما را دشمن‏شاد نساز!"

امام (ع) در این برخورد به طور صریح و آشکار خبر شهادت خود را با زینب (س) در میان گذاشت و او را در برخورد با حوادث آینده به صبر و پایداری دعوت کرد.

3. توصیه‏های امام حسین (ع) به خواهرش در شب عاشورا:

امام سجاد(ع) گوید: "در شب عاشورا من در خیمه خود نشسته بودم و عمه‏ام زینب (س) از من پرستاری می‏کرد. پدرم نیز در خیمه خود بود و چون غلام ابوذر شمشیرش را اصلاح می‏کرد. در این حال پدرم این اشعار را چند بار خواند: "ای روزگار، اف بر تو از جانب دوستی و رفاقتت! تا کی آرزومندان و یاران را به خون خود آغشته می‏نمایی؟ روزگار جایگزین نمی‏پذیرد و همانا کار به دست خداست و هر زنده‏ای راه مرا می‏پیماید!"

با شنیدن این اشعار مقصود پدرم را دریافتم و گریه گلویم را گرفت؛ ولی سکوت کرده، خود را گرفتم و دانستم که بلا نازل شده است. ولی عمه‏ام وقتی سخنان پدرم را شنید، به دلیل آنکه زن بود و حالت رقت و جزع در زنان غالب است، نتوانست خود را کنترل کند و در حالی که لباسش بر زمین می‏کشید، نزد پدرم رفت و گفت: "ای کاش مرگ زندگی مرا نابود کرده بود! امروز همانند روزی است که مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند. ای جانشین گذشتگان و پناهگاه بازماندگان!"

امام حسین (ع) به زینب نگریست و به او گفت: "ای خواهر! مبادا شیطان بردباری و حلم ترا برباید. آن‏گاه اشک از دیدگان پدرم سرازیر شد."

زینب گفت: "این بیش‏تر دل ما را می‏سوزاند که راه چاره برایت نباشد و به ناچار شربت مرگ بنوشی." آن‏گاه سیلی به صورت زد، گریبان پاره کرد و بیهوش گردید؛ پدرم آب به صورت او پاشید، او را به هوش آورد و گفت: "ای خواهر! از خدا بترس و شکیبایی پیشه کن و بدان که اهل زمین می‏میرند و اهل آسمان زنده نمی‏مانند و هر چیز جز وجه خداوند هلاک و نابود می‏شود، همان خدایی که با قدرتش خلق را آفرید و آنان را بر می‏انگیزد و او یگانه و یکتاست.

پدرم از من بهتر بود. مادرم از من بهتر بود. برادرم از من بهتر بود برای من و برای هر مسلمان پیامبر خدا(ص) اسوه و الگو است. ای خواهر ترا سوگند می‏دهم ـ و به سوگند من پایبند باش ـ در سوگ من گریبان پاره نکن، صورت نخراش و فریاد به افغان و ناله سر نده."

***
وقایعی که بیان شد به خوبی نشان می‏دهد که چگونه امام حسین (ع) خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بی‏نظیرش آماده می‏کند امام (ع) در این گفت و گو به خواهرش توصیه می‏کند، که پس از شهادت او مبادا احساساتش نیروی تفکر و اندیشه او را تحت الشعاع قرار دهد و حرکتی بر خلاف وظیفه و رسالت بزرگ تاریخی‏اش انجام دهد. و چه زیبا عقیله بنی هاشم به توصیه‏های برادر عمل کرد.

او در تمام مراحل اسارت و پیام‏رسانی کمترین و کوچکترین عملی بر خلاف جهت پیشبرد نهضت و قیام برادر، انجام نداد. اگر زینب بر بالین بدن برادر گریه و زاری کرد، اگر در کوفه و شام سخنرانی نمود، اگر برای برادر نوحه‏سرایی و مرثیه‏سرایی کرد و ... همه و همه حساب شده و در جهت انجام رسالت و رساندن پیام نهضت عاشورا بود، نه فقط به دلیل غلبه احساسات. زینب کبرا (س) در موقع مناسب احساسات خویش را کنترل می‏کرد، و در شرایط مناسب ابراز احساسات می‏نمود.

آنچه گذشت نمونه‏ای از صحنه‏هایی بود، که امام حسین (ع) در طول سفر، خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بی‏نظیر خود آماده می‏کرد؛ ولی به طور قطع گفت و گوهای امام حسین (ع) با خواهرش به همین چند مورد منحصر نمی‏شود. و امام (ع) اسرار زیادی را برای او بازگو نموده است، و او را از رمز و راز وظیفه‏ای که بر عهده‏اش بوده، بیش از این آگاه کرده است که آن سخنان برای ما بازگو نگردیده است.

 



:: برچسب‌ها: قیام-امام حسین- محرم,
نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
زمان : 18:19
عکس



نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : سه شنبه 29 مهر 1393
زمان : 12:26
پیامک شهادت حضرت علی


دانی زچه رو دیده ما میگرید / در ماتم شاه اولیا می گرید تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست / عیسی به فلک از این عزا میگرید با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم **** بر روح تمام شیعیان تیغ زدند بر مردترین مرد جهان تیغ زدند خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد انگاربه فرق آسمان تیغ زدند. سالروز ضربت خوردن امام علی(ع) تسلیت باد **** شد کشته بمحراب عبادت حیدر هر دیده بحال مرتضی می گرید بـا گفتن “قد قتل” ز جبریل امین در خلد برین خیر نساء میگرید . . . **** از حیدر مردانه ، عنایـت شده امشب از ضربـت شبگانه شــکایت شده امشب این قصه که امشب همه عالم به عزایند از میـخ در خانه حـکایت شده امشب . . . **** دنیای دنی، جای کسی همچو علی نیست آغشت به خون، روی جهان‏تاب علی را تا رد نکند خالق او، خواهش اورا ز آن رنگ شهادت زده، محراب علی را . . . **** نــخــورده سفــره‌ات جز خشک‌نانی نــدیــده کـام تو جز استخوانی نـــــدارد آســـمـــــان حــجـــره تـــو به جز اقلیم اشکت کهکشانی . . . برايتان آرزومندم. **** خداحافظ ای نخــــــــل ها چاها دگر نشـــــنوید از علـــــــــی آه ها که شام علــــــــی گشته دیگر سحــــــر که امشــــــــب رود نزد پیغمـــــــبر . . . **** دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع) وقتی که شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز می خواند علی(ع) . . . **** محراب کوفه امشب در موج خون نشسته یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته سجاده گشته رنگین از خون سرور دین یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید با عرض تسلیت و التماس دعا **** یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . . **** به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . . **** برای صیقل روح و روان ها / به دل دریائی ازایمان نشانیم برای اولین مظلوم عالم / بسی خون دل ازچشمان چکانیم هزاران لعنت و نفرین بسیار / به قاتل های مولا مان رسانیم . . .

:: برچسب‌ها: پیامک,
نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : جمعه 27 تير 1393
زمان : 23:31
مسجد جامع فهرج



نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393
زمان : 13:14
خصوصیات شوهر شایسته
| ادامه مطلب...

- دیانت و تقوی: شوهری كه متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می كند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می كند. امام باقر(ع) می فرمایند: " شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر كس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید."
نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : سه شنبه 21 آبان 1392
زمان : 14:35

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.